دانشمندان دانشگاه Bath در آخرین پژوهش خود ثابت کردهاند که علت توقف و جلوگیری از سرطانها با مصرف داروی ضدالتهاب ایبوپروفن چه میتواند باشد. ایبوپروفن(ibuprofen) که از دسته داروهای NSAID شناخته میشود همراه پاراستامول و آسپیرین بهمقدار بسیار زیاد و بدون نسخه استفاده میشود و اسنادی در دست است که نشان میدهد، مصرفکنندگانی که مدت ها از این دارو استفاده کردهاند دربرابر سرطان پروستات، بعضی سرطانهای کولون و چند سرطان دیگر محافظت میشوند. برخلاف بسیاری از داروها، ایبوپروفن ممکن است به دو صورت متفاوت موسوم به -R و -S وجود داشته باشد، فقط شکل -S دارای خواص ضدالتهابی است حال آنکه شکل -R غیرفعال است اما از طریق فرایند موسوم به معکوسشدن کایرال بدن میتواند R ایبوپروفن را به S ایبوپروفن تبدیل کند. همین تبدیل است که به گمان دانشمندان در مقابله با سرطان سودمند است. به همین جهت است که آنزیم مسوول معکوس کردن کایرال یعنی آلفامتیلاسیل کوآنزیم آراسماز (AMACR) درسرطان پروستات، بعضی سرطانهای کولون و تعدادی از سرطانهای دیگر افزایش مییابد. به گفته محققان در این پژوهش، فرض براین است که فرایند تبدیل دارو در بدن در واقع از فعالیت طبیعی این آنزیم میکاهد و سبب توقف ایجاد سرطان میشود. پژوهشگران در مورد این یافته اظهار داشتهاند که رفتار معکوسشدن کایرال ایبوپروفن در انسان حداقل از دههی1970 شناخته شده بود اما همین چندی پیش مشخص شد که پروتئینهای اختصاصی مراحل مختلف انجام این فرآیند را برعهده دارند. در این بررسی، روی آنزیم پایانی تمرکز شده است که ایبوپروفن فعال تولید میکند و این شکل دارو آنزیمهای سیکلواکسیژناز را هدف گرفته و با سرطان مقابله میکند. همچنین ازطریق یافتههای این بررسی با هدف گرفتن AMACR میتوان دریافت ایبوپروفن چگونه با سرطان مقابله میکند.
جویدن آدامس هنگام خرد کردن پیاز مانع از اشک ریزی شما می شود.
ـ اثر لب و زبان هر کس همانند اثر انگشت آن منحصر به فرد است.
ـ رشد کودک در بهار بیشتر است.
ـ ۸ دقیقه و ۱۷ ثانیه طول می کشد تا نور خورشید به زمین برسد.
ـ ظروف پلاستیکی تقریباً ۵۰۰۰۰سال در برابر تجزیه مقاومند.
ـ تنها قسمتی از بدن که خون ندارد قرنیه چشم است.
ـ شترمرغ در ۳ دقیقه ۹۵ لیتر آب می خورد.
ـ حس بویایی مورچه با حس بویایی سگ برابری می کند.
ـ کرم های ابریشم در ۵۶ روز ۸۶ برابر خود غذا می خورند.
ـ زمان بارداری فیل به دو سال می رسد.
ـ در یک سانتی متری پوست شما ۱۲ متر عصب و ۴ متر رگ و مویرگ است.
ـ شدیدترین نعره ها متعلق به وال ها است که برابر با صدای موتور جت است.
ـ وقتی یک نوزاد در حال گریه است با صدای ش....ش.... شما آرام می شود به این دلیل که صدای آبی که اطراف نوزاد در شکم مادر است را برایش تداعی می کند، در ضمن این یکی ازدلایلی است که چرا صدای ساحل دریا به انسان آرامش می دهد.
ـ دلفین ها همانند گرگ ها هنگان خواب چشم هایشان را باز می گذارند.
ـ با نگاه کردن به گوش حیوانات می توانیم به تخم گذار بودن یا بچه زا بودن آنها پی ببریم. بدین صورت که تخم گذاران گوششان ناپیدا و بچه زایان گوششان نمایان است، تنها یک اسثتنا وجود دارد آن هم نوعی افعی است که بچه زاست اما گوشش دقیق پیدا نیست.
ـ بیشتر سردردهای معمولی از کم نوشیدن آب است.
ـ انسان امروزی به طور متوسط ۶ سال از عمر خود را تلویزیون نگاه می کند و ۶ سال را صرف غذا خوردن می کند و یک سوم را می خوابد.
ـ موش دو پای آفریقایی از میدان دید ۳۶۰ درجه برخوردار است.
ـ مغز انسان تنها ۲ درصد از وزن انسان را تشکیل می دهد ولی ۲۵ درصد اکسیژن دریافتی بدن را به تنهایی مصرف می کند.
- سرعت عطسه یک انسان برابر است با 160 کیلومتر در ساعت
- آب دریا بهترین ماسک صورت است !
- چشم انسان معادل یک دوربین 135 مگا پیکسل عمل می کند !
- 90% سم مار از پروتئین تشکیل شده است !
- مغز در هنگام خواب فعالتر از وقتی است که تلویزیون می بینید !
- جوانان هندی شادترین و ژاپنی ها افسرده ترین های جهان هستند !
افراد دو زبانه 4.5 سال دیرتر از افراد تک زبانه به بیماری زوال عقل مبتلا میشوند که این مسأله در مورد افراد بیسواد نیز صدق میکند. تحقیقات قبلی نشان میدهد، استفاده از دو یا چند زبان مختلف به توسعه بهتر تواناییهای عملکرد اجرایی و انجام کارهای نیازمند تمرکز منجر میشود. این مطالعه بزرگترین تحقیق در خصوص تأخیر زوال عقل در افراد دو زبانه و نخستین پژوهشی است که نشان میدهد، سطح تحصیلات به تنهایی نقش موثری در پیشگیری از زوال عقل ایفا نمیکند. در این مطالعه ویژگیهای سن، جنسیت، شغل و وضعیت زندگی شهری و روستایی 648 فرد مبتلا به زوال عقل مورد بررسی قرار گرفت که 391 نفر از آنها دو زبانه بودند. این مطالعه در منطقه حیدرآباد هند انجام شد؛ مهاجران این منطقه زبان مادری را به یک فرهنگ جدید منتقل کردهاند. اغلب ساکنان این منطقه دست کم دو زبانه هستند و از زبانهای تلوگو و داخینی (Dakhini) به شکل غیر رسمی و هندی و انگلیسی به شکل رسمی استفاده میکنند. نتایج مطالعات صورت گرفته نشان می دهد، فرد چند زبانه از هیچ مزیت اضافی از صحبت کردن به زبانهای سوم و بیشتر بهرهمند نمی شود. همچنین میانگین سن بروز زوال عقل در افراد تک زبانه 61.1 سالگی عنوان شده که این نرخ در افراد دو زبانه 65.6 سالگی است. نتایج این مطالعه در مجله Neurology منتشر شده است.
افراد مسنی که در دوران کودکی موسیقی را فرا گرفتهاند در کهنسالی عکس العمل سریعتری به صداها نشان میدهند. یافتههای محققان نشان میدهد آموزش موسیقی در اوایل زندگی اثرات طولانی مدت و مفیدی در پردازش صدا در مغز میگذارد. نویسنده این پژوهش «نینا کراوس» از دانشگاه نورث وسترن اظهار کرد: این مطالعه از اهمیت آموزش موسیقی برای کودکان و اثرات مفید آن در دهههای پیری خبر میدهد. این پژوهش به بررسی 44 فرد بزرگسال 55 تا 76 ساله پرداخت که به صدای ضبط شده گوش میدادند؛در حالی که محققان فعالیت الکتریکی در شنوایی ساقه مغز را اندازهگیری میکردند. این منطقه از مغز به پردازش صدا میپردازد. مایک کیل گارد از محققان این مطالعه در دانشگاه تگزاس اظهار کرد: شرکت کنندگانی که 14 سال آموزش موسیقی دیده بودند سریعتر از کسانی که بدون آموزش بودند به صداها پاسخ دادند. افراد مسن اغلب دچار تغییرات مغزی میشوند که بر شنوایی تاثیر میگذارد. اگر یک فرد سالهای زیادی در دوران کودکی صرف نواختن موسیقی کند در دوران کهنسالی مغز سریعتر به صدا پاسخ میدهد. این مطالعه ارتباط بین نواختن آلات موسیقی در کودکی و جوانی و سلامت مغز در زندگی آینده را آشکار میکند.
پژوهشگران سوئدی در تحقیقات خود دریافتهاند، انجام کارهای ساده مانند باغبانی و کارهای منزل در سنین سالمندی، خطر سکته قلبی و مغزی را کاهش میدهد. محققان بیمارستان دانشگاهی کارولینسکا در استکهلم در یک مطالعه 12 ساله، چهار هزار و 232 سالمند بالای 60 سال را مورد بررسی قرار دادند. افراد سالمند در مقایسه با سایر گروه ها، زمان زیادی را در حالت نشسته و بدون تحرک سپری می کنند که این مسأله خطر بروز بیماریهای قلبی و سکته مغزی را افزایش میدهد. محققان میزان فعالیت بدنی افراد سالمند را در زمان انجام فعالیتهای بدنی عادی مانند تعمیر منزل یا خودرو، چمنزنی، رسیدن به گل و گیاهان مورد بررسی قرار دادند. نتایج بدست آمده نشان می دهد، افراد سالمندی که در طول روز از فعالیت بدنی بیشتری برخوردار هستند در معرض خطر کمتر حملات قلبی و مغزی قرار دارند که بر این اساس، خطر حملات قلبی و مغزی تا 27 درصد و خطر مرگ تا 30 درصد کاهش پیدا میکند. به گفته محققان، فعالیت های بدنی مستمر و در عین حال ساده مانند کارهای منزل و باغبانی نقش مهمی در پیشگیری از بیماری های قلبی و عروقی ایفا کرده و به داشتن عمر طولانی تر در افراد میانسال و سالمند کمک می کنند. اگرچه این مطالعه تنها بر روی افراد بالای 60 سال انجام شد، اما نتایج کلی نشان می دهد که افراد در گروه های مختلف سنی با انجام فعالیت های بدنی مستمر، کاهش مدت نشستن پشت صندلی و انجام پیاده روی روزانه کمتر در معرض خطر ابتلا به انواع مختلف بیماری های قلب و سکته قرار می گیرند. نتایج این پژوهش در مجله Sport Medicine منتشر شده است.
عشق پدیده غریبی است که هر کسی در زندگی حداقل یک بار آن را تجربه میکند. یک بار دیگر شخصیت فردی را که به او علاقمند شدهاید مرور کنید.
عشق پدیده غریبی است که هر کسی در زندگی حداقل یک بار آن را تجربه میکند. یک بار دیگر شخصیت فردی را که به او علاقمند شدهاید مرور کنید. این مطلب میخواهد هشدار دهد که محبوب شما ممکن است دچار نوعی اختلال شخصیت باشد اما شما چون دوستش دارید، متوجه آن نشوید.
گاهی ماجرا شکل پیچیدهای به خودش میگیرد و ما عاشق کسی میشویم که دچار درجههایی از اختلالهای شخصیتی است. شاید خود شما هم الان درگیر همین نوع رابطه هستید اما خودتان خبر ندارید و یا نمیخواهید قبول کنید. شاید هم از علائم این نوع عشقها بیخبرید.
چرا افراد با اختلال شخصیت جذابند؟
جنبههایی از شخصیت هستند که مانع از شناخت افراد دارای اختلال شخصیت در همان اوایل آشنایی میشوند. این افراد غالباً اول آشنایی تصویر خیلی خوبی از خودشان ارائه میدهند که بقیه را جذب میکند.
افراد دارای اختلال شخصیت از نظر ظاهری با بقیه فرقی ندارند و آنها هم ممکن است زیبا و باهوش باشند و در کارشان حسابی افراد موفقی باشند که این ویژگیها باعث میشود برای دیگران جذاب به نظر برسند.
از سوی دیگر، برای تشخیص اختلال شخصیت، باید گذشته او را دانست و اطلاعات زیادی از روابط او با دیگران و الگوهای رفتاریاش داشت که در آشنایی کوتاه مدت به دست نمیآید. علاوه بر همه اینها، افراد دارای اختلال شخصیت ویژگیهایی را از خودشان بروز میدهند که میتواند دیگران را مجذوب آنها کند؛ برای مثال آیا تا به حال کسی از اطرافیانتان شیفته فردی شده است که خیلی شیرین زبان است؟ یا با ساختن داستان درباره اینکه به چه موقعیتهای بالایی رسیده و چه آدمهای مهمی را میشناسد، او را به خود جذب کرده باشد؟ همین ویژگیها که او را جذب کرده، اتفاقاً مربوط به اختلال شخصیتی او بوده است. به هر حال، در این باره دوستتان را سرزنش نکنید و یادتان باشد که همه ما دارای این گرایش درونی هستیم که به سمت افراد نابهنجار جذب میشویم! جواب او به این سوالها، تا حدی دلیلهای شخصی او را برای جذب شدن به چنین افرادی روشنتر میکند:
ـ آیا چنان مبهوت ویژگیهای ظاهری یا رفتاری او شده است که باعث میشود بسیاری از ویژگیها و رفتارهای ناپسند از چشمش دور بماند؟
ـ آیا فردی که به او علاقه دارد، دارای ویژگیهایی است که او به شدت فاقد آنها است؟
ـ آیا او خود را ملزم به کمک به این افراد و نجات آنها میداند؟
ـ آیا هنگام اقدام به ترک فرد مرود علاقهاش، حتی اگر آن را ضروری هم بداند، دچار احساس گناه میشود؟
ـ آیا نیاز به کمک به نیازمندان آنقدر در او قوی است که خودش را ناتوان از ترک چنین آدمی میبیند.
ـ آیا او در همان لحظه اول آنچنان عاشق میشود که دیگر معایب شخصیتی و رفتاری او را نمیبیند؟
ـ آیا عزت نفس او آن قدر شکننده است که گفتن کلمه نه به فردی که فکر میکند در مقایسه با خودش موقعیت برتری دارد، برایش خیلی دشوار است؟
ـ آیا فقط به این فکر است که از تنهایی فرار کند؟
- آیا دوستانتان با این شخصیتها برخورد داشتهاند؟
ـ آیا رابطه آنها بسیار شورانگیز شروع شد و بعد به دلایلی نه چندان قابل قبول، به سردی گرایید؟
ـ آیا خواستگار او از تاثیر رفتارهایش روی دیگران آگاهی ندارد؟
ـ آیا خواستگار او رفتارهایی دارد که به نظر نامناسب است اما خودش با آنها مشکلی ندارد؟
ـ آیا وقتی برای تصحیح رفتار او اقدامی میشود، به آن اعتنایی نمیکند و یا واکنش منفی دارد؟
ـ آیا او معمولاً اول رابطه خیلی خوب با بقیه برقرار میکند و بعد کارش به دلسردی و دلخوری و کناره گیری میکشد؟
ـ آیا خواستگار او آن قدر به توجه و محبت نیاز دارد که دوستتان را به ستوه آورده است؟
ـ آیا خواستگار او آن قدر منضبط و منظم است که هر تغییر برنامهای او را عصبانی میکند؟
ـ آیا رفتار خواستگار او عجیب و غریب است و اصلاً برای همین است که دوستتان دوستش دارد؟
ـ آیا بددلیها، نگرانیها و سوءظنهای خواستگارش امان دوستتان را بریده است؟
اگر جوابها به سوالهای بالا مثبت است، ورود او را به جمع افراد دارای سابقه ارتباط با اختلال شخصیتیها تبریک میگوییم. البته، در این گروه افراد خیلی زیادی وجود دارند و دوستتان، یکی از متعدد آدمهای دارای این تجربه است. یادتان باشد تنها جواب مثبت به یکی از این سوالها، برای تشخیص اختلال شخصیت در کسی که او را دوست دارد کافی نیست اما بد نیست قدری شک او را برانگیزید.
۱. محبوب شکاک (اختلال شخصیت پارانوئید)
علائم:
ـ گمان میکند که به او آسیب میزنند، یا به او دروغ میگویند یا قصد دارند از او سوء استفاده کنند. ـ ظاهراً همیشه برایش جای تردید وجود دارد که دیگران به او وفادار هستند یا نه. ـ از اینکه بخواهد اعتماد کند میترسد و صمیمانه همه چیز را با محبوبش در میان نمیگذارد. ـ حرفهای دیگران را، حتی اگر شوخی یا تعریف و تمجید باشد، علیه خود تعبیر میکند یا فکر میکند قصد تمسخر او را دارند. ـ وقتی از کسی ناراحت میشود، کینه او را برای همیشه به دل میگیرد. ـ فکر میکند مورد حمله دیگران قرار گرفته، در نتیجه به سرعت عصبانی و پرخاشگر میشود. ـ خشک و رسمی و فاقد حس شوخ طبعی است. ـ گاهی بقیه را میترساند چون احساس میشود توانایی این را دارد که به دیگران آسیب برساند.
چرا جذب چنین آدمی میشوم؟
خیلی از افراد جذب افراد مرموز و تودار میشوند. انگار میخواهند از راز و رمز این دسته از افراد سر در بیاورند. به علاوه، آدمهای شکاک گاهی زخم خورده به نظر میرسند و در بعضیها این احساس را به وجود میآورند که رسالت کمک به او را دارند.
در واقع، افرادی که نیاز دارند دائم مورد تایید دیگران باشند و وفاداری خود را به کسی ثابت کنند و آدمهایی که شک و تردید و دائم چک شدن را به پای عشق و علاقه مینویسند و دوست دارند دائم کنترل شوند، جذب چنین افرادی میشوند. آدمهایی که نیاز به مراقبت کردن از شخص دیگری دارند هم مستعد برقراری رابطه با پارانوئیدها هستند.
آخرش چه میشود؟
رابطه با این افراد میتواند خطرناک باشد چون اگر احساس کنند محبوبشان به آنها آسیب خواهد زد، ممکن است تصمیم بگیرند در این کار پیشدستی کنند. خبر بد اینکه این دسته از افراد اغلب درمان هم نمیشوند چون به درمانگر هم اعتماد نمیکنند و واکنششان به درمان خیلی تهاجمی است.
اشاره:
فیلم قرمز حکایت مردی است که با وجود عشق که به همسرش دارد، نمیتواند او را باور کند و دست از تردید بر نمیدارد.
۲. محبوب منزوی (اختلال شخصیت اسکیزوئید)
علائم:
ـ علاقهای به ارتباط نزدیک با دیگران ندارد، حتی کسی که محبوبش است. ـ فعالیتهای فردی را ترجیح میدهد، حتی به بودن با خانواده. ـ تعداد فعالیتها و وقایعی که میتواند برای او جذاب باشد، خیلی اندک است. ـ به غیر از اعضای خانواده، فرد دیگری با او نزدیک و صمیمی نیست. ـ انگار نسبت به تمجید و حتی انتقاد اطرافیان بیتفاوت است. ـ به نظر بقیه، سرد و منزوی و بیاحساس یا شاید خجالتی است.
چرا جذب چنین آدمی میشوم؟
این افراد به دلیل درونگرایی و گوشه گیری خود میتوانند برای بقیه جذاب باشند، به علاوه افرادی که میخواهند طرف مقابلشان فقط با آنها وقت بگذراند و خیال خیانت هم به سرش نزند، جذب چنین آدمهایی میشوند. همچنین این دسته از آدمها، احساسات افرادی را قلقلک میدهند که میخواهند دائم از شریک زندگیشان مراقبت کنند، به جای او حرف بزنند، به جای او تصمیم بگیرند و خلاصه مثل یک پرستار مهربان برای او باشند. اگر کسی نیاز دارد که طرف مقابلش به او خیلی احتیاج داشته باشد، احتمالاً جذب اسکیزوئیدها میشود. نکته تلخ و خنده دار ماجرا این است که بعد میفهمد آنها اصلاً به او نیازی ندارند و بود و نبودشان آن قدرها هم فرقی نمیکند.
آخرش چه میشود؟
اسکیزوئیدها خیلی به درمان جواب نمیدهند چون منزوی بودن مهمترین مکانیسم دفاعیای است که همه عمرشان داشتهاند و نمیخواهند آن را ترک کنند، بنابراین نباید از آنها عصبانی شد و اگر قرار است با چنین آدمهایی زندگی کنید، باید بیخیال تغییر آنها شوید. باید بگذارید به حال خودشان باشند و در فعالیتهایی که دوست دارند شریک شد. اگر قرار است همسری داشته باشید که قلبش برای خانواده بتپد، اسکیزوئیدها مناسب نیستند.
اشاره:
فارست شخصیت ساده و دوست داشتنی است که خیلی هم توجه جلب میکند. اما بیشتر سرگرم کارهای خودش است تا کارهایی که مردم معمولاً انجام میدهند.
۳. محبوب غیرعادی (اختلال شخصیت اسکیزوتایپال)
علائم:
ـ افکار او به نظر همه تا حدی عجیب است. ـ حوادث، اتفاقها و خلاصه همه چیز در زندگی عادی برای او معنای خاصی دارند. ـ انگار دنیا را به روش خاصی تجربه میکند، انقدر که گاهی هیچ کس از دنیای او چیزی سر در نمیآورد. ـ عواطف، هیجانها و ابراز احساسهای او به نظر عجیب و نامتناسب میرسند. ـ دوستان صمیمی زیادی ندارد. ـ زیاد علاقه به موقعیتهای اجتماعی ندارد چون با دیگران احساس راحتی نمیکند.
چرا جذب چنین آدمی میشوم؟
افراد اسکیزوتایپال، اسرار آمیز، شگفت انگیز و حتی سرگرم کنندهاند، برای همین هم در دیدارهای اول، میتوانند جذاب باشند. آنها یک دنیا حرفهایی دارند که در زندگیتان نشنیدهاید و میتوانند باعث خنده یا شگفتی شوند. به علاوه گاهی رفتارها و پوشش متفاوت آنها، به بقیه این احساس را میدهد که افرادی جسور هستند و همین، خودش جذابیت است. همچنین متفاوت بودنشان، حس این را که بخواهند از آنها مراقبت کنند در افراد به وجود آورد. البته، معمولاً آدمهایی جذب اسکیزوتایپالها میشوند که خودشان هم رگههایی از عجیب و غریب بودن داشته باشند! از ما گفتن بود، باید مراقب بود!
آخرش چه میشود؟
باید در رابطه با این افراد حسابی پوست کلفت بود و آمادگی طرد شدن در موقعیتهای اجتماعی را داشت. همچنین باید برای بارها عصبانی شدن از دست او آماده شد. نباید برای تغییر او عجله به خرج داد و باید قدم به قدم در کنار او بود تا بتواند کم کم با اجتماع کنار بیاید. اگر چنین صبری وجود ندارد، بدانید ترک کردن ناگهانی او میتواند حسابی به او آسیب بزند. پس، این کار حتماً باید به تدریج و با کمک یک متخصص انجام شود.
اشاره:
ذهن زیبا به خوبی مردی را به تصویر میکشد که با بقیه فرق دارد. حتی نقوش لباسهای دیگران را به شیوهای غریب و معنادار میبیند، نگاهی که بقیه با آن ارتباط نمیگیرند و همین دلیل هم از او فردی تنها میسازد.
۴. محبوب نمایشی (اختلال خصیت هیستریونیک)
علائم:
ـ دوست دارد همیشه مورد توجه همه باشد و بسیار تلقین پذیر است. ـ رفتارها و نوع لباس پوشیدنش برای جلب توجه است. ـ نگرش خاصی درباره مسائل مهم زندگی ندارد، دیدش سطحی است و حرفی برای بیان کردن در جمعها ندارد. ـ تحمل مورد بیتوجهی قرار گرفتن را ندارد و زود احساساتش تغییر میکند. حتی ممکن است در جمع به پرخاشگری و قشقرق بپردازد.
چرا جذب چنین آدمی میشوم؟
اگر فردی با چنین آدمهایی وارد رابطه شود، احتمالاً از آن دسته آدمهایی است که هیجان خواهی درونی خود را دائم سرکوب میکند. یا شاید برای خود به اندازه کافی ارزش قائل نیست که نیازهای خود را در رابطه به رسمیت بشناسد و بخواهد که برطرف شوند.
آخرش چه میشود؟
برای داشتن یک رابطه زناشویی عمیق و بادوام، یک فرد هیستریونیک به هیچ وجه مناسب نیست. اگر فردی میخواهد چنین رابطهای را ادامه دهد، باید حد و مرزهای خیلی دقیقی را تعیین کند و سر حرف خودش هم بماند. باید انتظارها را درباره روابط، نوع لباس پوشیدن و رفتار کردن این افراد مطرح شود و در این باره قاطع بود. باید خود را برای پرخاشگریهای آنها آماده کرد و از یک درمانگر کمک گرفت. اگر تصمیم به جدایی از آنها گرفته شد، باید از حمایت خانواده و دوستان استفاده شود تا از خشم او زیاد آسیب ندید. اشاره:
شخصیت زن مهم فیلم زندگی خصوصی برگرفته از یک شخصیت هیستریونیک است.
۵. محبوب توفانی (اختلال شخصیت مرزی)
علائم:
ـ اقدامهای دیوانه وار انجام میدهد تا از سوی محبوبش طرد نشود و معمولاً رفتارهای او را طوری تعبیر میکند که انگار قصد ترک کردن او را دارد. ـ در تاریخچه زندگی او رفتارهای تکانشی وجود دارد، مانند رانندگی پر خطر، پرخوری، اعتیاد، ولخرجی و… ـ در تاریخچه زندگی او ارتباطهای بیثبات با دیگران وجود دارد. ـ بارها اقدام به خودکشی یا آسیب رساندن به خود کرده یا دست کم ژست آن را گرفته است. ـ نوسانهای شدید هیجانی دارد؛ برای مثال از شادی به افسردگی یا از آرامش کامل به خشم خیلی شدید. ـ احساس پوچی مزمن دارد. ـ پرخاشگریهای بیمورد کلامی و فیزیکی دارد.
چرا جذب چنین آدمی میشوم؟
در بیشتر موارد، شخصیتهای مرزی را زنان تشکیل میدهند. فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، بسیار جذاب، پرشور، پر از هیجان، بدون حد و مرز و جسور ظاهر میشود که خیلی جذاب است. او در ابتدا هیچ رفتار ناخوشایندی ندارد و کسی به مشکل دار بودن او شک نمیکند. افرادی که از بالا و پایین شدن زیاد در رابطه و واکنشهای ناگهانی خوششان میآید، یا احساس میکنند رسالت نجات فردی این چنین بیثابت را دارند، وارد چنین روابطی میشوند.
آخرش چه میشود؟
درمان چنین فردی اگر چه کند و دشوار اما ضروری است. تمام تهدیدهای او به خودکشی باید جدی گرفته شود. باید با تفکر سیاه و سفید او مقابله و متهم شدن به بیعاطفه بودن را دائم تحمل کرد. زندگی با افراد دارای اختلال شخصیت مرزی از هر اختلال دیگری دشوارتر است. به هر حال باید مراقب بود به تفکرهای خود تخریبی او دامن نزد و به او فهماند که اگر دلخوری وجود دارد، به معنای این نیست که از او متنفرند. سرانجام این افراد، اگر بعد از تلاشهای مکرر برای خودکشی زنده بمانند، در بیشتر موارد افسردگی است.
اشاره:
سابقه خودکشی، رفتارهای تکانشی تصمیمهای عجولانه و بدون فکر کردن به عاقبت کار، ویژگیهای شخصیت باران کوثری در فیلم بغض است.
۶. محبوب خطرناک (اختلال شخصیت ضد اجتماعی)
علائم:
در فعالیتهایی شرکت میکنند که خلاف قانون است و احتمالاً سابقه بازداشت یا مشکلات قانونی دارد. ـ بارها به خاطر منافع خود، به دیگران دروغ میگوید و آنها را فریب میدهد. ـ تکانشی است، یعنی رفتارهایش ناگهانی است و به عاقبت آنها فکر نمیکند. اصلاً انگار هیچ چیز برایش درس عبرت نمیشود. ـ بارها نشان داده برای رفاه و سلامتی دیگران اهمیتی قائل نیست. ـ ثبات و شرافت لازم در زمینه شغلی خود را ندارد. ـ روحیه پشیمانی و عذرخواهی ندارد و در برابر آسیبی که به دیگران میزند یا ناراحتیهایی که درست میکند، به جای عذرخواهی، بهانه میتراشد و خود را توجیه میکند.
چرا جذب چنین آدمی میشوم؟
افراد ضد اجتماع به شدت در برقراری ارتباط مهارت دارند و خیلی سعی میکنند جذاب و با مزه باشند. آنها باعث میشوند احساس شود یک رابطه جالب دوطرفه برقرار شده و آیندهای پر از شادی و خوشبختی در زندگی زناشویی پیش روی است. واقعاً چه کسی از این شرایط بدش میآید؟ البته قضیه به این سادگیها هم نیست. گاهی افراد جذب کسی میشوند که به نظر جالب و قوی میرسند؛ آدمی که اگرچه خیلی خودش را احساساتی، مودب و با وجدان نشان میدهد اما در عمل نشانی از احترام به انسانها در رفتارش نیست. احتمالاً عزت نفس این افراد آسیب دیده است و برای خودشان به اندازه کافی، ارزش قائل نیستند.
آخرش چه میشود؟
اگر کسی فکر میکند صبرش لبریز نخواهد شد، همیشه میتواند سکوت کند، دروغ بشنود و تحقیر شود، همه بار مسئولیت زندگی را به تنهایی به دوش بکشد، با خیانتهای مکرر کنار بیاید و پای محاکمه و مانند آن هم بنشیند، میتواند زندگی با چنین فردی را امتحان کند. در غیر این صورت، هر جا جلوی ضرر را بگیرد، سود کرده است. اشاره:
عبرت نگرفتن و برنامه ریزی مداوم برای تبهکاری. عاقبت خیلی از ضد اجتماعیهای پیشرفته است که در فیلم درایو به تصویر کشیده میشود.
۷. محبوب خودپسند (اختلال شخصیت خودشیفته)
علائم:
ـ خود را از همه مهمتر میداند و تمام وقت در حال تعریف از خود است. ـ خود را فرد خیلی خاصی میداند که تنها آدمهای خیلی برجسته میتوانند درکش کنند. ـ همیشه خودش را حق به جانب میداند و انتظار دارد بقیه در راستای خواستههای او رفتار کنند. ـ از دیگران برای خواستههای خودش سوء استفاده میکند. ـ توانایی درک دیگران یا همدلی با آنها را ندارد و در واقع بقیه را آن قدر مهم و باارزش نمیداند. ـ به شدت به دیگران حسادت میکند اما مدعی است این دیگران هستند که حسادت میکنند. ـ همواره نیاز به شنیدن تعریف و تمجید از سوی دیگران، به خصوص خانواده دارد.
چرا جذب چنین آدمی میشوم؟
برخلاف باور عمومی، بیشتر خودشیفتهها، مرد هستند. آنها خیلی جذاب و با اعتماد به نفس ظاهر میشوند و با دروغها و گزافههای فراوان، دیگران را شیفته خود میسازند. اما اگر کسی به این افراد توجه کند، ممکن است به این دلیل باشد که در گذشته یاد گرفته همیشه در خدمت دیگران باشد و به خواستههای خود توجه نکند. همچنین اگر عزت نفس و اعتماد به نفسش خیلی ضعیف باشد، ممکن است کم کم طوری وارد بازی یک فرد خودشیفته شود که خودش هم باور کند او برتر است و دارد او را با همه ضعفهایش تحمل میکند. حتی شاید از این بابت از او ممنون هم باشد.
آخرش چه میشود؟
آدمهای خودشیفته، یا در کودکی زیادی مورد توجه بودهاند یا برعکس، آن قدر بیاعتنایی دیدهاند که با خودشیفتگی دارند از خودشان دفاع میکنند. درمان آنها دشوار است، چون اصلاً دیگران را در حدی نمیبینند که بخواهند آنها را تغییر دهند. اگر بتوان خیلی قاطع ماند و راه را بر تحقیر دیگران بست برای مثال حد و مرزهای خیلی روشنی گذاشت، خیلی جدی و با بیاعتنایی میتوان تا حدی اوضاع را کنترل کرد. همچنین اگر بتوان او را در بازی خودش انداخت و برای مثال با تعریف وسوسهاش کرد تا درست رفتار کند، اوضاع بهتر میشود. با این حال، زندگی با یک خودشیفته میتواند تمام توان فرد را بگیرد و از آنها فردی افسرده و بدون اعتماد به نفس بسازد. اشاره:
دارسی در فیلم غرور و تعصب به هیچ کس بها نمیدهد. هیچکس را در حد و اندازه خود نمیداند و از هر فرصتی برای سر کوفت زدن به دیگران و تحقیر آنها استفاده میکند.
۸. محبوب فرساینده (اختلال شخصیت پرخاشگر ـ منفعل)
علائم:
ـ به طور غیر مستقیم از انجام وظایف شغلی و اجتماعی سرباز میزند. ـ همواره از این شاکی است که بقیه او را درست درک نمیکنند. ـ در بسیاری از موارد لجوجانه به بحث و جدل میپردازد. ـ ظاهراً بدون هیچ دلیل مشخصی از افراد مافوق خشمگین است و از آنها دائم انتقاد میکند. ـ نسبت به آدمهای موفقتر احساس حسادت میکند. ـ در بسیاری از موارد با اغراق، از مشکلات زندگی خودش گله دارد. ـ همواره بین اطاعت انفعالی و نافرمانی خصمانه در نوسان است. ـ رفتارهایش به طور غیر مستقیم، خوشبختی و موفقیتهای شریک زندگیاش را از بین میبرد.
چرا جذب چنین آدمی میشوم؟
جذب آدمی که همیشه با نیش و کنایه حرف میزند و همیشه خشم دارد کار سادهای نیست. اگر کسی چنین فردی را دوست دارد، احتمالاً میخواهد در نقش یک منجی ظاهر شود و او را از گرفتاریهایی که میگوید، رها کند. علاوه بر این، شاید فردی که زیاد غر میزند، شبیه به یکی از والدین او باشد و با همه سختیهایی که رابطه با او دارد، باز برایش یادآور فضای خانه باشد و به همین دلیل رفتارهای اعصاب خردکن او را تحمل میکند.
آخرش چه میشود؟
افراد منفعل ـ پرخاشگر، اعتماد به نفس و عزت نفس دیگران را تخریب میکنند و تلاش برای تغییر او هم بینتیجه است. در واقع این شخصیتها میتوانند دیگران را به طور کامل نابود کنند. برای همین، بهتر است این رابطه ادامه پیدا نکند. به علاوه باید مراقب بود که تصمیم گیری یا تعیین تکلیف را به عهده او نگذاشت چون اوضاع سخت میشود و خلاصه حسابی پشیمانی به بار میآورد.
اشاره:
شخصیت اصلی فیلم راننده تاکسی از همه عصبانی است. عصبانیت او حد و مرزی ندارد. انگار باید از همه انتقام بگیرد. خشم او به همه مربوط است و فیلتری ندارد.
۹. محبوب هراسان (اختلال شخصیت اجتنابی)
علائم:
ـ به دلیل ترس از انتقاد و عدم تایید، از فعالیتهایی که نیاز به تعامل با افراد زیاد داشته باشد طفره میشود. ـ فقط مایل است با افرادی ارتباط برقرار کند که از آنها خوشش میآید. ـ به دلیل احساس شرم و یا ترس از مورد تمسخر قرار گرفتن، در مورد دنیای درونی خود حتی با صمیمیترین اطرافیانش هم صحبتی نمیکند. ـ در موقعیتهای اجتماعی دائم نگران این است که مرود انتقاد قرار بگیرد یا اینکه طرد شود. ـ به خاطر احساس بیکفایتی، از حضور در موقعیتهای اجتماعی جدید اجتناب میکند و اگر همه در چنین موقعیتهایی حاضر شود، احساس کمتر و پایینتر بودن دارد. ـ معمولاً سعی میکند وارد فعالیتهای جدید و ناشناخته نشود.
چرا جذب چنین آدمی میشوم؟
بسیاری از آدمها دوست دارند چیزها و افرادی را به دست بیاورند که به نظر دست نیافتنی هستند. آدمهای اجتنابی هم به خاطر اینکه رابطهای برقرار نمیکنند و از آدمها با هراس میگریزند، از همان گروه دست نیافتنیها به حساب میآیند. از طرف دیگر، این افراد به نظر مظلومهایی میرسند که نیاز به کمک دارند و میل افراد به نجات را قلقلک میدهند. آدمهای اجتنابی به نظر خیلی هم امن میرسند چون تمایل به ارتباط با غریبهها در آنها کمتر است. شاید دوستتان هم به همین دلیل جذب چنین آدمی شده است.
آخرش چه میشود؟
نباید به درمان دلخوش بود. زندگی با اجتنابیها میتواند خیلی کسل کننده باشد. اگر دیگران دل به دلش دهند و با همه کناره گیریها و یکنواختیهایش کنار بیایند، کمکی به بهبود اوضاع نمیکنند. باید صبر به خرج داد، قدم به قدم او را تشویق کرد، او را وارد جمعها کرد و البته به محدود بودن هم عادت کرد.
اشاره:
شاید اولین چیزی که به ذهن بیننده برسد، ترسو بودن سامر در فیلم «۵۰۰ روز سامر» است. او از اینکه با دیگران ارتباط داشته باشد وحشت دارد و فقط در دایره اطرافیان نزدیک خود که برایش امن است. ارتباط برقرار میکند.
۱۰. محبوب غمگین (اختلال شخصیت افسرده)
علائم:
ـ زندگی و رفتارهای او پر از غم و اندوه است. ـ احساس بیکفایتی و بیارزشی دارد و اعتماد به نفسش خیلی پایین است. ـ نسبت به خودش دیدی منفی دارد و همیشه در حال سرزنش کردن خودش است. ـ بیشتر تمایل دارد خودخوری کند و وقت زیادی را به غصه خوردن میگذراند. ـ نسبت به دیگران، از جمله افراد مهم زندگیاش هم دیدگاهی منفی و انتقادی دارد. ـ تمایل زیادی دارد که دائم دچار احساس پشیمانی و گناه شود.
چرا جذب چنین آدمی میشوم؟
آدمهای با شخصیت افسرده در نگاه اول خیلی فروتن و مودب به نظر میرسند آنها آدمهای آرامی هستند که مسئولیت همه چیز را به گردن میگیرند و از دیگران عذرخواهی میکنند. به علاوه به شدت این احساس را در آدم بر میانگیزند که باید ا آنها مراقبت کرد. از طرف دیگر، این دست از آدمها، به دیگران فرصت مدیریت کامل رابطه را میدهند.
آخرش چه میشود؟
میتوان روی کمک درمانگر حساب کرد. میتوان عزت نفس او را بال برد و به او کمک کرد به دنیا این همه تلخ نگاه نکند. جدا شدن از او در شما احساس گناه به وجود میآورد. اگر هم قرار بر ماندن با او باشد، باید مراقب بود خودمان عزت نفس را از دست ندهیم.
اشاره:
در فیلم سگ آبی مردی که از شدت افسردگی به ندرت حرف میزند، با یک عروسک ارتباط برقرار میکند.
۱۱. محبوب آویزان (اختلال شخصیت وابسته)
علائم:
ـ توانایی تصمیم گیری در امور روزمره بدون کسب اطمینان و نظر پرسیدن از دیگران را ندارد. ـ نیاز دارد مسئولیت غالب حیطههای مهم زندگی را به عهده دیگران بگذارد. ـ به خاطر ترس از تنهایی، از مخالفت با دیگران یا حتی اظهارنظر پرهیز میکند. ـ به دلیل اینکه به تواناییهایش اطمینان ندارد، در شروع یا پایان کارها مشکل دارد. ـ به دیگران بیش از حد اهمیت میدهد و برای اینکه مبادا آنها را از دست بدهد،گاه تن به کارهایی میدهد که برای خودش خوشایند نیست. ـ وقتی قرار باشد رابطهای را به پایان ببرد، از ترس تنهایی، سریع سراغ جانشین میگردد. ـ خیلی نگران است که به تنهایی نتواند از خودش مراقبت کند.
چرا جذب چنین آدمی میشوم؟
در افرادی که در کودکی، مسئولیت نگهداری از خواهر و برادر کوچکتر را برعهده داشتهاند، احتمال اینکه در ارتباطهای جدی زندگیشان سراغ افراد وابسته بروند بیشتر است. بعضی افراد، نیاز شدیدی دارند به اینکه احساس کنند فرد دیگری به آنها نیاز دارد، این طوری احساس قدرت و ارزش میکنند. به علاوه، بعضیها، وقتی میبینند طرف مقابل چه قدر وابسته است، از اینکه بخواهند او را ترک کنند به شدت دچار احساس گناه میشوند.
آخرش چه میشود؟
افراد وابسته میتوانند دیگران را به ستوه بیاورند. برای هر چیزی میخواهند نظر دیگران را داشته باشند و خودشان نمیتوانند به تنهایی تصمیم بگیرند. باید سعی کرد او را عادت به مستقلتر بودن داد. به جایش انتخاب نکرد. اگر برای درمان اقدام میشود فراموش نکنید که او تنها برای کسب رضایت دیگران حاضر به مراجعه است و خیلی نباید دل به درمان بست. باید سعی شود روابط اجتماعی او را گسترش داد و اگر تصمیم به قطع رابطه گرفته شد، باید برای سیل اشکهایش نیز آماده شد.
۱۲. محبوب سرسخت (اختلال شخصیت وسواسی)
علائم:
ـ ذهنش مشغول جزئیات است و با اهمیت دادن به محدودیتها، فرصت تفریح را از خود میگیرد. ـ آن قدر کمال گرایی او زیاد است که نمیتواند کارهایش را به پایان ببرد. ـ خود را حسابی وقف کار میکند. ـ بسیار پایبند اخلاقیات است و در این زمینه هیچ انعطاف پذیری ندارد. ـ نمیتواند از وسایل قدیمی خودش دل بکند و حاضر نمیشود آنها را دور بیندازد. ـ حاضر نمیشود در کاری با دیگران همکاری کند، مگر اینکه همه چیز مطابق میلش انجام شود. ـ معمولاً خیلی خسیس است و به سختی برای خودش و دیگران پول خرج میکند. ـ غالباً لجباز و یکدنده است و میخواهد خودش همه را تحت کنترل داشته باشد.
چرا جذب چنین آدمی میشوم؟
این افراد در نگاه اول، آدمهایی منضبط و بااخلاق و سختکوش به نظر میرسند و دارای ویژگیهایی هستند که همه آنها را تحسین میکنند. در بعضی موارد افرادی جذب چنین آدمهایی میشوند که خودشان را آدمهای بینظمی میدانند و با این کار انگار میخواهند بینظمیهای خود را بپوشانند یا جبران کنند. به علاوه عدهای هستند که به شدت اعتقاد دارند یکی از زوجها باید به سختی کار کند و دیگری، چیز زیادی از زندگی و کارهای مهم آن سر در نیاورد.
آخرش چه میشود؟
زندگی با شخصیت وسواسی سخت است چون کم کم تبدیل به آدمی میشود که نقشی در زندگی ندارد، برایش تصمیم میگیرند، برنامه ریزی میکنند، بودجه را هم تعیین میکنند. به علاوه، این افراد بیشتر وقت خودشان را سر کار میگذارند و از دیدن برنامههای کاری خود بیشتر به هیجان میآیند تا دیدن خانواده! البته اینکه سختکوش هستند خیلی خوب است ولی وقتی هیچ زمانی برای تفریح ندارند و دلشان هم نمیآید پولی خرج کنند، چه فایده؟ خبر خوب اینکه احتمال درمان وجود دارد.
اشاره:
در فیلم «آملی» شخصیت آملی عاشق جزئیات است. به چیزهایی توجه میکند که کسی متوجه آنها نمیشود عادتهای عجیب و غریبی هم دارد که دیگران را به تعجب وا میدارد.
نتایج تحقیقات جدید توسط محققان آلمانی نشان میدهد: شستن دستها به تقویت اعتماد به نفس و دور کردن حس شکست در افراد کمک میکند. دکتر «کای کاسپر» از محققان دانشگاه کلن تأثیر شستن بدن پس از یک رویداد بد را مورد ارزیابی قرار داد که نتایج این مطالعه نشان میدهد، افرادی که پس از شکست در یک کار دستهای خود را میشویند، از حس اعتماد به نفس بیشتری برخودار بوده و قادر به تکمیل کار در دفعات بعدی هستند. در این مطالعه 98 نفر به سه گروه تقسیم شدند که در مرحله نخست از دو گروه خواسته شد یک کار پیچیده را حل کنند. با شکست هر دو گروه در این مرحله، از یک گروه خواسته شد که دستهای خود را پیش از انجام کار بشویند؛ هر دو گروه نسبت به انجام مجدد کار در مرحله بعد خوشبین بودند، اما میزان خوشبینی گروهی که دستهای خود را شسته بودند بیشتر از گروه دیگر بود. به گفته دکتر «کاسپر»، تمیز کردن و شست وشوی فیزیکی پس از تجربه یک شکست، باعث دور کردن احساسات منفی شده و به تلاش بیشتر برای انجام بهتر کار در مراحل بعدی منجر میشود. نتایج این مطالعه در مجله Social Psychological and Personality Science منتشر شده است.
تحقیقات صورت گرفته توسط پژوهشگران انگلیسی نشان می دهد، کودکانی که مادران آنها در دوران بارداری دچار افسردگی بوده اند، با افزایش خطر ابتلا به افسردگی در بزرگسالی مواجه هستند. محققان دانشگاه بریستول در این مطالعه فرزندان هشت هزار مادر مبتلا به افسردگی قبل یا پس از زایمان را مورد بررسی قرار دادند. نتایج به دست آمده نشان می دهد، خطر ابتلای فرزندان مادران افسرده به این عارضه در 18 سالگی 1.3 برابر بیشتر از فرزندان مادران فاقد افسردگی در زمان بارداری است. دکتر ربکا پیرسون، سرپرست تیم تحقیقاتی تأکید می کند: افسردگی در دوران بارداری باید جدی گرفته شده و به سرعت درمان شود. درمان های پزشکی در دوران بارداری می تواند خطر مشکلات سلامت روانی در کودکان را به طور چشمگیری کاهش دهد. پروفسور کارمین پاریانته از کینگز کالج لندن نیز خاطر نشان می کند: تحقیقات نشان می دهد که توسعه سلامت روانی فرد نه از بدو تولد، بلکه از رحم مادر آغاز می شود؛ پس باید افسردگی در زمان بارداری درمان شود تا از مشکلات روانی مادر و بروز اختلال در سلامت روانی نسل های آینده پیشگیری شود. زنان دچار افسردگی باید قبل از بارداری نسبت به درمان خود اقدام کنند و در صورت بارداری نیز باید به سرعت تحت درمان قرار بگیرند. عوامل مختلفی در افسردگی قبل و بعد از زایمان نقش دارند و حمایت اجتماعی مهمترین عامل محیطی موثر در بروز افسردگی پس از زایمان تلقی می شود. نتایج این پژوهش در مجله JAMA Psychiatry منتشر شده است.
مطالعه جدید نشان میدهد افراد متاهلی که مبتلا به سرطان هستند، در مقایسه با افراد مجرد، مدت طولانیتری زندگی میکنند. تحقیقات محققان «موسسه سرطان دانا-فاربر» و بریگهام و بیمارستان زنان امریکا همچنین نشان میدهد سرطان افراد متاهل در مراحل زودتری تشخیص داده میشود. افزون بر این، این افراد همچنین اغلب فرایند درمانی موفقیتآمیزتری دارند و درمان مناسبتری را نیز دریافت میکنند. دادههای جدید نشان میدهد ازدواج میتواند اثر سلامتی مهمی بر بیماران مبتلا به سرطان داشته باشد و این موضوع در میان تمامی موارد مطالعهشده صدق کرد. محققان معتقدند حمایت اجتماعی از سوی همسران منجر به پیشرفت بقای قابلتوجهی در میان افراد بیمار میشود. همسران اغلب بیماران را در ویزیتها همراهی میکنند و اطمینان حاصل میکنند که همسرشان توصیهها را به خوبی درک کرده و تمامی درمانها را به طور کامل از سر میگذراند. با استفاده از «برنامه نظارت، نتایج پایانی و اپیدمولوژی» موسسه ملی سرطان امریکا، دانشمندان 734 هزار و 889 نفر مبتلا به سرطان بین سالهای 2004 و 2008 را تحلیل کردند. آن ها بر 10 عامل اصلی مرگهای سرطانی یعنی ریه، کلورکتال، سینه، پانکراس، پروستات، کبد/مجرای صفرا، لنفوم غیرهوچکین، سر و گردن، تخمدان و سرطان متمرکز شدند. پژوهشگران همچنین این دادهها را با تعدادی از مولفههای اثرگذار شامل سن، جنسیت، نژاد، نوع سکونت، تحصیلات و درآمد خانگی مطابقت دادند. تحلیل آنها نشان میدهد در مقایسه با بیماران متاهل، بیماران سرطانی مجرد شامل افراد بیوه و همسر از دست داده، 17 درصد بیشتر احتمال داشت به سرطان متاستاز مبتلا باشند و همچنین 53 درصد کمتر احتمال داشت که درمان مناسب را دریافت کنند. جزئیات این مطالعه در مجله Journal of Clinical Oncology منتشر شد.
محققان دانماركي مي گويند: نيم ساعت ورزش در روز مفيد تر از يك ساعت است. مطالعات اخير محققان دانشگاه كپنهاگ دانمارك نشان مي دهد افرادي كه اضافه وزن كمي دارند و در روز ۳۰ دقيقه ورزش مي كنند، وزن بيشتري را نسبت به كساني كه يك ساعت در روز فعاليت بدني دارند، از دست مي دهند. براي اين پژوهش، محققان به مدت ۱۳ هفته، ۶۰ نفر را كه كمي اضافه وزن داشتند و سالم بودند مورد بررسي قرار دادند. در اين تحقيق نيمي از آنها به مدت ۳۰ دقيقه در روز برنامه ورزشي فشرده از جمله دويدن، دوچرخه سواري و تمرينات با وزنه را دنبال كردند. در حالي كه گروه ديگر به مدت يك ساعت در روز ورزش كردند. سپس از شركت كنندگان خواسته شد تا به پرسشنامه اختصاصي درباره احساس خستگي در طول دوره پاسخ دهند. در پايان ۳ ماه، افرادي كه تنها ۳۰ دقيقه در روز ورزش مي كردند به طور متوسط ۱.۳۵ كيلوگرم وزن از دست دادند. در حالي كه گروه دوم با وجود ورزش هاي فشرده تر تنها يك كيلوگرم وزن از دست دادند. محققان در توضيح اين پديده شگفت انگيز مي گويند كساني كه ۳۰ دقيقه در روز ورزش مي كنند براي ادامه روز انرژي كافي در اختيار دارند و زندگي متعادل تر و سالم تري دارند. در نتيجه اين افراد در پايان روز انرژي بيشتري صرف مي كنند و وزن بيشتري از دست مي دهند. در حالي كه افرادي كه يك ساعت در روز حركات ورزشي انجام مي دهند پس از يك ساعت خسته شده و براي ادامه روز انرژي كافي ندارند و به استراحت مي پردازند. محققان بر اين باورند كه ميزان متوسط ورزش در روز تاثير قابل توجهي بر فعاليت هاي روزانه افراد دارد. نتايج اين تحقيق در نشريه دانماركي (Scandinavian Journal of Public Health) به چاپ رسيده است.